اعاده دادرسی از جمله روشهای فوقالعاده شکایت از احکام است که راهی برای برگشت به دادگاه صادرکننده حکم قبلی محسوب میشود؛ با این هدف که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمیدهد که چنین حکمی بماند.
هدف اصلی از دادرسی حفظ حق و اجرای عدالت است و دادرس نیز مانند سایرین در معرض خطا و اشتباه قرار دارد. در صورتی که در نتیجه دادرسی حکمی صادر شود که با خطا همراه باشد، تردیدی نیست که باید مجدد مورد رسیدگی قضایی قرار گیرد؛ بنابراین برای اینکه رأی دادگاهها مصون از خطا باشد، اعاده دادرسی پیشبینی شده است.
اعاده دادرسی با توجه به نحوه اقامه آن به دو نوع تقسیم میشود:
1- برابر بند الف ماده 432 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی محسوب میشود.
یعنی چنانچه بدون اینکه دعوایی در جریان رسیدگی باشد، یکی از طرفین حکمی که سابقا صادر شده است، درخواستی را به عنوان اعاده دادرسی مطرح کند، این درخواست، اعاده دادرسی اصلی خواهد بود که باید ضمن دادخواست به دادگاه صلاحیتدار تقدیم شود.
2- در مقابل اعاده دادرسی اصلی، اعاده دادرسی طاری قرار دارد که در بند ب همان ماده به آن اشاره شده است.
اعاده دادرسی طاری در ضمن دادرسی مطرح میشود؛ این در حالی است که در اعاده دادرسی اصلی پروندهای در حال رسیدگی نیست تا ضمن آن اعاده دادرسی مطرح شود.
اعاده در لغت به معنای برگرداندن و از سر گرفتن است.
در اصطلاح حقوقی به معنای محاکمه و رسیدگی به موضوعی است که درباره آن حکم قطعی صادر شده است.
اعاده دادرسی در امور کیفری از راه های فوق العاده رسیدگی به شکایات از احکام است.
موارد اعاده دادرسی کیفری در قانون آیین دادرسی کیفری مشخص شده است.
افرادی که حکم قطعی درباره یکی از این موارد برایشان صادر شده است، می توانند از طریق ارائه دادخواست به دیوان عالی کشور، درخواست رسیدگی به موضوع پرونده را کنند.
برای آشنایی با مراحل اعاده دادرسی ابتدا باید بدانیم که چه کسی حق اعاده دادرسی کیفری را دارد.
از مهمترین اصول حقوقی اصل اعتبار امر مختومه می باشد بدین معنی که چنانچه دعوای طرح شده سابقاً بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوا قائممقام آنان هستند، رسیدگی شده و نسبت به آن حکم قطعی صادر شده باشد.
دادگاه مجدداً وارد رسیدگی ماهوی نخواهد شد و بر اساس قاعده اعتبار امر مختوم میباید اقدام به صدور قرار رد دعوا نماید.
به این منظور رسیدگی مراجع قضایی به 2 مرحله «بدوی» و «تجدیدنظر» اختصاص یافته تا اگر مرحله بدوی اشتباه کرد، برای جبران اشتباه مرحله تجدیدنظر باقی باشد.
در قانون دیوان عدالت اداری اصلاحی سال 1392 امکان تجدید نظر در آرای قطعی این دیوان توسط شعب تجدیدنظر دیوان وجود دارد؛ بنابراین دعوایی که این مسیر را طی کند باید خاتمه یافته تلقی شود و افراد نتوانند به احکام قطعی خدشه وارد سازند و به نحوی آنها را از اثر بیندازند.
در غیر این صورت آراء و احکام قضایی همواره وضعیت متزلزلی خواهند داشت.
اما با وجود این، این احتمال وجود دارد که آراء و احکام بنا به جهاتی از روی اشتباه صادر شوند که بقای آن تضییع حق را موجب شود، از همین نظر قانونگذار مسئله اعاده دادرسی را پیشبینی نموده است تا راهی هرچند مشکل برای بازگشت باقی باشد و قاضی بتواند تحت شرایط و اوضاع و احوال خاصی از رأی سابق خود عدول نماید.
اعاده دادرسی نهادی است که استثناء بر اصل اعتبار امر مختوم میباشد و طریقی برای شکایت از احکام است؛ اما ضوابط دقیقی برای اعاده دادرسی در نظر گرفته شده تا فقط در صورت ضرورت و نبودن طریق دیگری برای شکایت از آن استفاده شود.
در قانون دیوان عدالت اداری نیز نهاد اعاده دادرسی که از نهادهای آیین دادرسی است، به صورت محدود پذیرفته شده است.
در صورتی که یکی از طرفین دعوا بعد از صدور رأی مدارک جدیدی تحصیل نماید که مؤثر در رأی باشد میتواند با ارائه مدارک جدید از شعبه صادرکننده رأی تقاضای اعاده دادرسی نماید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.